من فقط يك بار از نزديك با خسرو حكيمرابط برخورد داشتهام، با آنكه در همان دانشكدهیی درس خواندهام كه او تدريس میكرد اما با اينهمه فقط وقتی چند كلمهیِ مستقيم از او شنيدم كه پنج نمايشنامهام را يكجا در يك دورهیِ جشنوارهیِ فجر در مرحلهیِ بازخوانی رد كرده بودند و از جملهیِ بازخوانان خودِ ايشان بودند. شنيدم كه میخواهد با من حرف بزند، قبل از اين ديدار من چند نمايشنامهیِ او را قبل از ورود به دانشگاه خوانده بودم و حالا كمی عصبی از واقعهیِ پيشآمده میخواستم بشنوم كه اين مرد كه مویاش را در درس دادن و نوشتن در حيطهیِ تهآتر و البته خيلی وقتها گرايشهایِ سياسیِ تهآتر سپيد كرده، چه نكتههایِ دقيقی را در زمينهیِ نوشتههام برایم دارد. او البته خيلی يادش نمانده بود چرا كه متنهایِ بسيار خواندن در آن مقام توجه به جزئيات را از خاطرِ هر بازخوانی میبرد و البته تنها يك توصيه داشت كه به گمانام همان هم باعثِ حذفِ متنها در كليت شده بود؛
ادامهیِ يادداشت در سايتِ ايران تهآتر
No comments:
Post a Comment
با سلام و سپاس از محبتاِتان
لطفن در قسمت پايينِ محلِ نظرات بخشِ مربوط به نام و آدرس
Name / URL
را كليك كنيد تا بتوانيد نام و نشاني تان را هم بنويسيد
ضمنن با توجه به برخي مشكلاتِ پيشآمده، يادداشتِ شما پس از خوانش در وبلاگ قرار داده خواهد شد