يكم؛ آقا ما اگر اقتدارِ ملی نخواهيم بايد چه كسي را ببينيم؟ من البته اصلا نمیخواهم ادایِ روشنفكرانِ درِپيتی را در بیآورم كه عقدههاشان را در عدمِ مشهوريت به گردنِ ورزش و هزار كوفت و زهرِمار میاندازند كه از قضا ملتِ ما به وقتاش از كيارستمیها هزار بار بيشتر از علی داييها و حسين رضازادهها استقبال كرده و قدر دانسته اما میخواهم بگويم وقتی مشتی بزمجه را میكنيم سفيرِ ملی كه همهشان را رویِ هم بگذاری به اندازهیِ يك استكان شعور و انديشه و خلوص و درك و معرفت از چلاندناشان در نمیآيد، معلوم است كه وضعيتِ فرهنگیِ آن ملك چه لجنمالی است. من البته نمیخواهم بگويم به پرتغال ده گل میزديم و نزديم اما حمله را كه میتوانستيم طراحي كنيم. حالا از اين هم بگذريم چه كسي پاسخگویِ گندیاست كه اين جنابان بالا آوردهاند از پیِ ميلياردها كه خرجاشان شده، آن هم وقتي دولتِ عدالتپرور صبحانهیِ بسياری از مهندسانِ عالیرتبهیِ اين مملكت را قطع كرده برایِ ريایِ حيف و ميلِ بيتالمال. حالا رييسِ دولت به كمپِ ملیپوشانِ ما میرود كه جوانانِ ايراني هرجا بخواهند هر غلطي می كنند يا نه؟ كدام جوان كدام غلط؟ نه آقايان ما حتا به نيمكت هم نباختيم كه يك مربي با حمايتِ چند لمپن در ادارهیِ فوتبالِ كشور هدايتاش میكند(راستي شما لحنِ حرف زدنِ معاونِ دادكان يا رييس روابطِ عمومي را گوش كردهايد. اينها بايد پياز فروش بشوند بلانسبتِ صنفِ پيازفروشان) حالا هم میماند اين بازیِ مسخرهیِ آخر كه میتوانست جنگ برایِ صعود باشد و حالا جنگ برایِ آبروريزي است. البته نبايد هم زياد از اين ملك توقع داشت. وقتي بانوانِ ايراني، به عنوانِ اولين زنانِ مسلمانِ جهان اورست را فتح میكنند، آن وقت "حسينِ عزيز!!" میشود قهرمانِ قهرمانان، تكليف روشن است. البته كسي منكرِ حضورِ ورزش در تعيينِ سياستورزيِ جهان نيست. اما چرا مثلا هادیِ ساعی سفيرِ ما نيست و بيخاصيتهایِ كمفرهنگی كه زمينِ فوتبال را با لنتیخانههایِ شاهعباسي و بازارِ مدهایِ شهرِ نویی عوضی گرفتهاند بشوند سفيرانِ ما. من نمیخواهم فوتبال را با سياست و فرهنگ قاتي بكنم اما مگر میشود فوتبالِ امروزِ جهان را خارج از قواعدِ ديپلماتيك و فرهنگِ ملي بررسي كرد. حالا يك نفر بايد يقهیِ اين نالايقان را بگيرد، از دادكان گرفته تا گلمحمدی و ميرزاپور. چرا فقط بايد رامينِجهانبگلوها مجبور به پاسخگويي باشند و امثالِ راديها و بيضاييها و كيارستمیها و مهاجرانیها و هزار زن و مردی كه بدونِ خستهگي و بازخورد، يكتنه بارِ فرهنگِ اين مملكت را بر دوش میكشند؟ يك نفر بايد اينها را به محكمه ببرد. رانتخواري كه دم ندارد. قوهیِ قضاييه بجنب!
دوم؛ روز به روز وضعيتِ اداراتِ اين مملكت قمر در عقربتر میشود. در بيشترِ اين مواقع اگر پارتی نداشته باشيد به گهخوری میافتيد و البته جالب اينجااست كه بر خلافِ شعارهایِ دولتِ مهرورز، اداراتِ خصوصي كمتر شاملِ اين پفيوزبازيها میشوند و بيشترِ اين بيعدالتیها از جانبِ دولتيهااست. نگاهي به دارايي، به آب و فاضلاب، به مخابرات، به بنيادِ مسكن و هزار كوفت و زهرِ مارِ ديگر بياندازيد، چه كسي از اين ادارات راضي است جز جنابِ رييسِ دولت و البته رانتخوارانِ محترم.
سوم؛ از غر زدن خسته شدهايم و چارهیی نيست. كاش میشد رفت. كاش میشد عطایاش را به لقاياش بسپاريم و خلاص. آخر چه كسي دمِ ما را به اين مملكت بند كرده. البته چه اهميتی دارد، وقتي هزار مغزِ فيزيك و شيمي و كامپيوتر و رياضي و ژنتيك دارد از اين مملكت گريزان میشود، آن وقت بودن يا نبودنِ يك توسعه دهندهیِ روايت كه فقط بلد است دورِ آتش برایِ قبيلهاش قصه بگويد چه اهميتي دارد. به اندازهیِ كافي حسينِ رضازاده و ابراهيم ميرزاپور و رحمان رضايي اينجا وجود دارد. شما به همين وضعيتِ رضازاده نگاه كنيد كه چهطور از يك اميدِ هموطنان به مايهیِ شرمساري و بادكنكي توخالي بدل شد.
چهارم؛ عصبيتِ من را ناديده بگيريد. تقصيرِ فوتباليستها يا ورزشكارهایِ ما نيست. آنها شغلشان اين است و دارند در حدِ خودشان تلاش می كنند. اصلا قرار نيست با اين بنيه آنها حتا قهرمانِ آسيا هم بشوند چه برسد بردن از پرتغال. مسالهیِ من نگاهي است كه به اين مترسكها میشود. يعني اجازه دادن برایِ بادشدنِ بادكنكهایی كه حجمِ اكثرشان پنجاه سيسي است اما به اندازهیِ هزار سيسي بادشان كردهاند. معلوم است كه دليلاش هم سرگرم كردنِ مردم به اموري است كه كمتر به ادعاهايِ عدالتمحورانه نزديك بشوند. وگرنه فوتبال برایِ من لذت است و انرژی و شور و مهرباني و جهانِ صلح. من به همان اندازه از رونالدينيو لذت میبرم كه از ديدنِ فيلمي از كوبريك. يا حتا ديدنِ جتلي در قهرمان. فوتبال فوتبال است و به وسيلهیِ فوتباليستها بايد بازي شود نه به وسيلهیِ مترسكها.
پنجم؛ خدايا فرجِ امامِ زمان را نزديك بگردان!
يا علي!
No comments:
Post a Comment
با سلام و سپاس از محبتاِتان
لطفن در قسمت پايينِ محلِ نظرات بخشِ مربوط به نام و آدرس
Name / URL
را كليك كنيد تا بتوانيد نام و نشاني تان را هم بنويسيد
ضمنن با توجه به برخي مشكلاتِ پيشآمده، يادداشتِ شما پس از خوانش در وبلاگ قرار داده خواهد شد