2006/06/09
توصيههایی برایِ توسعهدهندهگانِ تهآتر-۵
17- نقدپذير باشيد. شما نمايشی را اجرا كردهايد. به احتمالِ زياد حرفها و تكنيكهایی را هم در آن منظور داشتهايد. خب از دو حالت خارج نيست؛ يا آن مسايل ديده شده يا نه. اگر ديده شده، موفق بودهايد، ديگر لازم به فخرفروشی نيست. اگر هم ديده نشده، هرچه قدر فربياد بزنيد به جایی نخواهد رسيد، تازه حتا نوعی تفرعن و نخوت هم ناميده خواهد شد. يك منتقدِ واقعی به ديدههاش تكيه میكند، نه آنچه شما بگوييد. گاهی حتا ديگران اشتباه میكنند، گارد نگيريد. شما كارتان را انجام دادهايد. پس سكوت كنيد و گوش بدهيد. بسيار گوش بدهيد. وقتی واكنش نشان میدهيد، كسی جرات نخواهد كرد هر آنچه ديده را برایِ شما بازگو كند، پس برایِ رهاییِ خودش هم كه شده شروع میكند به تعريف و تمجيد كه البته خوشآيندِ خيلیها در اين مملكت است. بیخود هم نيست كه اينهمه نمايشِ بینظير در اين مرز و بوم میبينيم و وضعيتِ تهآتر را روبهراه و سعادتمند!! يادتان باشد؛ هيچكس حاضر نيست وقتاش را برایِ مردی صرف كند كه مدام از خودش و كردههایاش تعريف و تمجيد میكند و اعمالِ انجامداده در نمايشاش را مدام به كمكِ انواع و اقسامِ كلماتِ عجيب و غريب و سبكهایِ عاريتی توجيه میكند. پس گوش بدهيد، سكوت كنيد و همواره به خاطر داشته باشيد كه خداوند يك زبان و دو گوش به ما داده است.18- با مفاهيم برخوردهایِ پيشفرض گرايانه نداشته باشيد. باور كنيد بقيه هم به اندازهیِ شما، حتا اگر نگوييم خيلی وقتها بيشتر از شما، نسبت به مفاهيمِ مدرن و سبكها و شيوهها و شكلهایِ روايتیِ نو آشنایی و اطلاعات دارند و بارها و بارها تاريخِ تهآتر را مرور كردهاند و تاكيد میكنم نه فقط نيمهیِ دومِ قرنِ بيستماش را. پس نگران نباشيد. آنةا شما را درك میكنند كه خواستهايد نوآوری كنيد. آنها هم میدانند ساختارِ درامِ كلاسيك با شكلهایِ جديد متفاوت است اما شما هم از ياد نبريد كه به هر حال ساختاری وجود دارد. پس برایِ پرسشِ عدمِ ديالوگ در كارتان پاسخ ندهيد كه من به ديالوگنويسيِ كلاسيك معتقد نيستم و شمايِ نقاد از درام فقط ارسطویی را سر در میآوری.19- آلترناتيو، جایگزين؛ اين چيزی است كه نسلِ نوانديشِ ما فراموش كرده. جالب اينجااست كه در بسياری از اوقات حذفِ عناصرِ اصلیِ درام به بهانهیِ نوآوری ناشي از دركِ مفاهيم نو و سنتي نيست، بلكه ناشی از تنبلی است. گاهی حتا خودآگاهانه يا غيرِ اردای حركتِ خوبی را هم آغاز میكنند اما چون در ميانهیِ راه تنبلی مانع از تداومِ خلاقيت میشود و از سویی بايد اين كارِ لعنتی را هم به جشنواره رساند پس شروع میكنيم به سرِ هم بندیِ كار و البته تا دلات بخواهد برایاش حرفهایِ قلمبه سلمبه از آدمهایِ درجه سه دنيا قرض میگيريم كه يك وقت نگويند آدمهایِ بيسوادی هستيم. خداوكيلی اگر تنبلی كرديد و پس از خراب كردنِ ساختمانِ درامِ موجود، نتوانستيد ساختمانِ نويي را بنا كنيد، آن را به حسابِ هزار تيوریِ درِ پيتِ دسته سوم نگذاريد. گاهي گفتنِ وقت نداشتم، آبرومندانهتر از بهكار بردنِ لغتهایِ عجيب و غريبِ فرنگی است. يك وقت ديديد يك نفر آنها را بهتر از شما میشناسد، آبرويتان را بر باد داد. از ما گفتن.20- همه میخواهند استثنا باشند. همه میخواهند آتش را از اول كشف كنند و چرخ را يك بارِ ديگر اين بار به صورتِ مربع ابداع كنند. شما از اين نمون استثناها نباشيد. شما بدونِ پشتوانه هيچ نيستيد. باور كنيد چرخ ابداع شده و در درستترين شكلِ خود نيز ابداع شده، شما در ابداعاتِ تازه به كارش ببريد. مردم را فراموش نكنيد. آنها ركنِ تهآتر هستند. بدونِ آنها شما حتا وجود نداريد.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment
با سلام و سپاس از محبتاِتان
لطفن در قسمت پايينِ محلِ نظرات بخشِ مربوط به نام و آدرس
Name / URL
را كليك كنيد تا بتوانيد نام و نشاني تان را هم بنويسيد
ضمنن با توجه به برخي مشكلاتِ پيشآمده، يادداشتِ شما پس از خوانش در وبلاگ قرار داده خواهد شد