يكم؛ نكتهیِ مثبت در نامهیِ احمدینژاد به بوش به گمانام پرهيز از لحنِ طلبكارانه و دشمن نگارانهیِ طرفِ مقابل است. اين برایِ مردی كه به نظرِ ديگران از لحنهایِ غيرِ متعارف در عرفِ ديپلماتيك به وفور استفاده كرده و در خيلی از موارد به تندروی و نابودی شهره شده قدمی به جلو است. اما سوآل اينجااست كه كدام منطق و كدام اولويتِ ملی باعث میشود به يكباره لحنِ متعارفِ تشكيلاتِ جديدِ دولت به سمتِ روابطِ صميمانه و نصايحِ برادرانه گردش كند؟
دوم؛ در گذشته شرايطِ بسياری وجود داشته كه موقعيتِ ما برایِ طرحِ چنين نامههایی استوارتر و بلكه منطقیتر بوده است. اگر قبول كنيم كه سياستِ خارجیِ ما چندان به تغييرِ دولتها ارتباطی ندارد (هرچند خيلي هم اين نكته محلی از اعراب ندارد) چه دليل و برهانِ قاطعی وضعيتِ فعلیِ ما را به نگاشتنِ اين نامه واداشته است؟
سوم؛ وقتی در طولِ 27 سال تمامِ بنایِ روابطِ بينالمللِ ما برپايهیِ تعارض با آمريكا شكل گرفته و حتا نظرسنجی در موردِ رابطه با آمريكا محكوميتِ قضایی و زندان به دنبال دارد، طرحِ يك نامه فارغ از هرگونه محتوایِ عاقلانه يا غيرِ عاقلانه، مصلحانه يا غيرِ مصلحانه آن هم از سویِ شخصِ اولِ سياستِ كشور به شخصِ اول مملكتی كه تا كنون جز با نامِ دشمن شناخته نمیشده، به هرحال تبعاتی روانی اجتماعی به دنبال خواهد داشت. آيا نيروهایِ ارزشیِ جامعه حق ندارند معترض باشند آن هم به كسی كه يك روز در سنگرِ آنان قرار داشت و حالا مستقيما از كلامِ آرام و دلسوزانه برایِ مكالمه با رهبرِ كشورِ دشمن استفاده میكند؟ هرچند حالا برادر حسينِ شريعتمداریها تلاش كنند در برنامههایِ خبریِ تلهویزيون اين نامه را نه خطاب به بوش كه خطاب به جهان بنامند. شما فكر نمیكنيد كمی امر بر آقايان مشتبه شده؟
چهارم؛ چنانكه انتظار میرفت واكنشِ بوش و اطرافياناش به همان حماقتی بود كه حالا بحرانِ عراق و افغانستان را دامن زده. من با همهیِ انتقاداتی كه ممكن است بر آقایِ احمدینژاد داشته باشم نمیتوانم توهينِ يك گاوچران را در هر ساحتی به يك مقامِ ايرانی تاب بیآورم. لطفا ناراحت نشوند دوستانِ من كه چرا گاوچران. من كسی را كه به گفتهیِ خودش تنها يك كتاب آن هم تاريخِ نمیدانم كجا را خوانده بيش از اين لايق نمیدانم. سوآلِ من اين است كه چه مصالحی باعث شده به راحتی در معرضِ اهانتِ چند نادانِ نابخرد قرار بگيريم؟ هرچند به گمانام اينها به نفعِ احمدینژاد است. چرا كه بوش با كمي عقلانيت میتوانست حداقل با يك پاسخِ در شان كمی از افكارِ عمومیِ ايرانيان را نسبت به خود و امريكاييان اصلاح كند. درست است كه اين نامه و لحنِ آن فارغ از عرفِ ديپلماتيك نوشته شده اما به هرحال به عنوانِ اولين حركتِ مثبتِ مقاماتِ ايرانی شايستهیِ پاسخی در خور بود، اگر ادعایِ مردم دوستی و دموكراسیخواهیِ سرانِ ايالاتِ متحده راست میبود.
پنجم؛ به هرحال اين نامه نوشته شده و انشاءا... در موردِ آن بسيار هم فكر شده، اگرچه به عنوانِ يك توسعه دهندهیِ روايت از لحاظِ فنی و ارتباطی بر بعضی از قسمتهایِ آن انتقاداتی دارم اما اين حركت را گامی در جهتِ قرار رفتن در معادلاتِ سياسیِ جهان میدانم و آرزومنداَم گمانِ عمومی اين نباشد كه ما از منظرِ حقِ مطلق میتوانيم برایِ جهان تعيينِتكليف كنيم. چرا كه به همان اندازه اين مساله برایِ جهان غيرِ قابلِ قبول است كه تعيينِ تكليفِ آمريكا برایِ دنيا. البته شكی نيست كه دينِ مبينِ اسلام میتواند دوایِ هر دردی باشد اما سخنِ من اين است كه خودمان را اسلامِ ناب و محوريتِ جهان فرض نكنيم. من معتقد نيستم كه دست رویِ دست بگذاريم كه مثلا صاحبِ جهان خودش بیآيد درستاش كند. نه اما هرگونه امكانِ خطا را برایِ خود قايل باشيم و از راهنماییهایِ ديگران هم گاهی سود بجوييم.
ششم؛ همچنان از خوداَم میپرسم اگر قرار بود خاتمی از نوشتنِ چنين نامهیی حتا سخن بگويد چه اتفاقی میافتاد. راستی چرا اين روزها هرچه اتفاقِ جالب با حمايتِ كسانی میافتد كه يك روز شمشير به قطعِ چنين افكاری بسته بودند؟ نگاهی بیاندازيد به ليستِ كسانی كه از اين نامه حمايت كردهاند.
هفتم؛ در اين كه آقایِ احمدینژاد نياتِ خيری دارد شكی نيست. اما سوآل اين جااست كه در بحرانهایِ كنونی كه ايران با آن مواجه است آيا وقتِ آن نشده كه از باشگاههایِ ديگر هم يار برایِ يك رو در روییِ ملی فرا بخوانيم؟ اين}ا ديگر بازیهایِ ليگِ داخلی نيست. بحثِ تيمِ ملیِ سياستِ ايران است. هميشه هم تك رفتن جوابِ خوب نمیدهد. مخصوصا در معادلاتِ پيچيدهیِ سياسیِ امروزِ جهان.
هشتم؛ در هر حال از شرِ شياطينِ جهان به خداوندِ مهربانِ عادلِ رحيمِ منتقمِ قهارِ زيبایِ بزرگِ پناهده پناه میبريم.
يا علی!
No comments:
Post a Comment
با سلام و سپاس از محبتاِتان
لطفن در قسمت پايينِ محلِ نظرات بخشِ مربوط به نام و آدرس
Name / URL
را كليك كنيد تا بتوانيد نام و نشاني تان را هم بنويسيد
ضمنن با توجه به برخي مشكلاتِ پيشآمده، يادداشتِ شما پس از خوانش در وبلاگ قرار داده خواهد شد