اين شبها در كوچه پس كوچههایِ ذهن هی شبگردی را بهانه ميكنم برایِ بيرون ماندن از خانه شايد كودكی هنوز چشم به راهِ مردی باشد كه با خوداَ شير و شادمانی و نان و ترانه ميآورد و حالا مدتةااست نميآيد و ميترسم كودك خيال كند آن مرد فراموشاش كرده و غصهاش بگيرد. لااقل بگوييم همبازیِ كودكیهات مدتهااست كه نيست و حيف كه جایخالیاش را كسی نيست به رويا و خاطره و لبخند پر كند.
No comments:
Post a Comment
با سلام و سپاس از محبتاِتان
لطفن در قسمت پايينِ محلِ نظرات بخشِ مربوط به نام و آدرس
Name / URL
را كليك كنيد تا بتوانيد نام و نشاني تان را هم بنويسيد
ضمنن با توجه به برخي مشكلاتِ پيشآمده، يادداشتِ شما پس از خوانش در وبلاگ قرار داده خواهد شد