در يادداشتِ پيشين در يادداشتِ شرايطِ سخت نوشتم كه نبايد در برابرِ رهبري قرار بگيريم و حتا تاكيد كردم كه به ايشان ثابت كنيم بيش از دوستنماياناش دوستاش داريم و اين ممكن بعضي از دوستان را با شگفتي روبهرو كرده باشد. اما بعد؛
چندي پيش وقتي محمودِ احمدينژاد در قامتِ يك دانايِ كل از رسانهیی كه تا مغزِ استخوان به باج ميدهد نشست و همه را بيآبرو كرد ما فرياد زديم كه نبايد به جايِ قوهیِ قضاييه سخن بگوييم و البته گفتيم كه در اين موارد قوهیِ قضاييه در سراسرِ جهان فصلالخطاب است و مستقل. آنجا تاكيد داشتيم كه حتا اگر قضاوتِ نادرستي هم از سويِ اين قوه انجام گيرد نبايد آن را بياعتبار كنيم چرا كه سنگ رويِ سنگ بند نميشود و از اين پس هركسي جرات ميكند به اين استقلال و به اين فصلالخطاب ضربه بزند و آن را هرجور دلاش ميخواهد استفاده كند.
در اين مورد هم بايد تاكيد كنم كه آنها ميخواهند ما را جلويِ رهبري قرار دهند. يعني مبارزهیِ ما با دروغ، جهل، خرافه و بيعدالتي را كه در دولتِ نهم به چشم ميخورد و اصلن برايِ همين به ميدان آمدهايم، به مبارزه با رهبري تعبير كنند. يعني جنگِ ما را با اركانِ فاسد به مبارزه با رهبري انتقال بدهند. و به گمانِ من هرگز نبايد اين شايبه پيش بيآيد. چه رهبري درست بگويد چه نه، در حالِ حاضر بايد فصلالخطابيِ او را در كنارِ قانون بپذيريم وگرنه سنگ رويِ سنگ نميماند. اگر يادتان باشد سالها قبل در هنگامِ حوادثِ كويِ دانشگاه و قتلهايِ زنجيرهیی وقتي رهبري در بعضي مواقع مواضعي را مطرح كردند، عدهیی از به اصطلاح حاميانِ دوآتشهیِ ايشان تزِ معذوريتِ رهبري را مطرح كردند كه يعني رهبري معذوريت دارند و نميتوانند همهیِ حقايق را بگويند و ما به جايِ ايشان تصميم ميگيريم. آن حركت بد بود نادرست. من تاكيد دارم كه هر مملكتي بايد امنيتاش حفظ شود و برايِ همين كار به يك فصلالخطاب نياز است.
شايد در زماني ديگر و با قانوني دوباره خوانده شده يا دوباره تغيير يافته، خودِ قانون و حتا نهادهايِ مدني فصلالخطاب باشند، شايد هم جورِ ديگري بشود و شايد هم همين منوال بماند. اما اكنون و در زمانهیِ حاضر بايد تلاش كنيم كه توطيهیِ آنةا را خنثا كنيم توطيهیی كه ميخواهد ما را روبهرويِ نظام و رهبري قرار دهد. فراموش نكنيم كه در ميانِ بسياري از سبزها علايق و دلبستهگيهايِ شديدي نسبت به نظام و رهبر وجود دارد كه دامن گرفتنِ اين توطيه ميتواند آنها را از راهِ ديگران جدا كند و اختلاف بياندازد. حتا اگر من نظام جمهوريِ اسلامي را دوست نداشتم كه دارم، باز هم ميگفتم كه امروز بايد اين فصلالخطاب را پذيرفت.
و نكتهیِ آخر اينكه اين حركتها بيشك هدر نخواهد رفت. همهچيز در دنيايِ نو آهسته به سمتِ حقيقت خواهد رفت.
ايدون باد، ايدونتر باد.
يا علي!
No comments:
Post a Comment
با سلام و سپاس از محبتاِتان
لطفن در قسمت پايينِ محلِ نظرات بخشِ مربوط به نام و آدرس
Name / URL
را كليك كنيد تا بتوانيد نام و نشاني تان را هم بنويسيد
ضمنن با توجه به برخي مشكلاتِ پيشآمده، يادداشتِ شما پس از خوانش در وبلاگ قرار داده خواهد شد