2009/01/14
غزه 2
دارد به يك كمديِ سياه بدل ميشود. يك عدهيي دارند هر روز، هر ساعت، هر لحظه كشته ميشوند و همچنان يكعدهيي مشغولِ محاسباتِ مبتديانهیِ خود هستند كه آيا بايد حماس را از صفحهیِ روزگار حذف كرد يا مثلا همهشان را فرستاد به يك گوشه از خاكِ عربستان، اردن، مصر يا هر خراب شدهیِ ديگر. آخر مگر نميدانيد فلسطين از روزِ ازل مالِ اسراييليها بوده است. خدايا چرا يك آدمِ عاقل در اين جماعت فكر نميكند كه مردمي كه در لحظه لحظهیِ عمرشان با تهديد و مرگ و اسارت روبهرو هستند و خانهشان ويران شده چاره یی جز مبارزه ندارند. يعني عصرِ چپهايِ جهان سرآمده يا چپها هم گردش به راست كردهاند و خلاص؟ اما نه وقتي هنوز شانپن ميتواند در گلدنگلوب حاضر نشود يعني كه هنوز عصرِ قهرمانها تمام نشده. زنده باد شاهنامه، زندهباد يادنامهیِ پهلوانان، زنده باد شواليههايِ بزرگ، زنده باد رابين هود، زنده باد رستمِ دستان. چرا كه هنوز جهان هيچ فرقي با دورانِ ديوِ سپيد نكرده است. فقط يك اتفاق افتاده. يك عدهیی به اسمِ دموكراسي و مدرنيسم و اصالتِ نسبيت و اين مزخرفات دارند از ذهنامان پاك ميكنند كه جهان هنوز به قهرمانها نياز دارد. ميگويند حالا بايد مردم خودشان كاري بكنند و جالب اينكه وقتي مردم كاري ميكنند و مثلا يك نفر را انتخاب ميكنند هوار راه مياندازند كه اينها كه اساسا تروريست هستند پس انتخاباتاشان درست نيست. چرا چون سبيلِ عموسام اين وسط چرب نشده. دلام مثلِ سگ برايِ سهراب و سياوش و اسفنديار تنگ شده و نميدانم چه اصراري هست كه ميخواهند مرا به اين مدرنيتهیِ گُه دل خوش كنند و از هرچه آرمانخواهي به دوراَم كنند. اما كور خواندهاند من يك پسا استعمارگرايِ تماموقتام و آنقدر قصهیِ درجه يك از قهرمانان در سينه دارم كه عاقبت به پايانِ خوشِ شاهنامه ختم خواهد شد. چه باك كه حالا عينالقضاتِ همدانيام را شمعآجين كنند و شيخِ اشراقام را شيخِ شهيد. من به فلسفهیِ خون آميختهام. پس زنده باد غزه. زنده باد حماس، زنده باد سيدِ نصرا...، زنده باد فريادهايي كه هرروز در سراسرِ جهان از هنرمند و نويسنده و اديب و فيلسوف و روشنفكر بر ميخيزد و در مملكتِ گل و بلبلِ خوداَم روشنفكرانام به خواب رفتهاند كه يك وقت خدايِ نكرده با دفاع از حماس به پشتيباني از نظامِ جمهوريِ اسلامي يا صدا و سيما يا مراكزِ قدرت متهم نشويم كه واي بر ما كلِ شرتِ روشنفكريمان جر ميخورد در سراسرِ بلادِ غرب كه اينها (يعني اين دانشمندان!!) هم گولِ حماس را خوردهاند. زنده باد تهآتر كه ناماش نامِ قهرمانان را زنده ميكند. و حماس اينك برايِمن قهرمان است حتا اگر در جايي و در روزگاري ديگر، عليه من چيزي گفته باشد.يا علي!
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment
با سلام و سپاس از محبتاِتان
لطفن در قسمت پايينِ محلِ نظرات بخشِ مربوط به نام و آدرس
Name / URL
را كليك كنيد تا بتوانيد نام و نشاني تان را هم بنويسيد
ضمنن با توجه به برخي مشكلاتِ پيشآمده، يادداشتِ شما پس از خوانش در وبلاگ قرار داده خواهد شد