بديهي است كه احمدينژاد يك موجودِ غيرِ قابلِ پيشبيني است و اين را هركسي در اين چند سالِ اخير به عينه ديده است. او به تنهايي قادر است تصميمهايي بگيرد كه كلِ مردانِ سياسيتِ جمهوریِ اسلامي در اين سيسال از پساش بر نيامدهاند و اينكه اساسا او برایِ ارايهیِ چنين تصميمهايي از كدام پشتوانه بهرهیی ميگيرد واقعا به هيچكس مربوط نيست. از همهیِ شاهكارهاياش كه بگذريم از داشتن، دوستي و دفاع از مردی در سمتِ مشاوره و معاونتاش نميتوان گذشت كه خود مشتي نمونهیِ خروار خواهد بود. مردي كه ميتواند دوستِ مردم (در ادبياتِ سياسيِ جهان بخوانيد دولت) اسراييل باشد، در مجلسي كه زنان ميرقصند حضور داشته باشد، بيرون ماندنِ تاري از موهايِ زني براياش مهم نباشد و همچنان دولتمردِ جمهوریِ اسلامي بماند و هيچ كفنپوشاني هم راه نيفتد يعني جنابِ اسفندياری رحيمِ مشايي. و اينها را گفتم كه بگويم اساسا احمدينژاد نه قابلِ كنترل است نه قابلِ پيشبيني. يكشب ميتواند حاميِ سفرههايِ پرنفت باشد و شبي ديگر تورم را يك شوخيِ ضدِ دولتيِ اساماسي بداند.
اما نكتهیِ دومي كه باز بر هيچكس پوشيده نيست، علاقهیِ جديِ اقايِ رييسِ دولت به ماندن در كانونِ قدرت است و البته او خودش را خادم ميداند اما خادمي كه نيامده بعدِ چهارسال از خدمت استعفا دهد و حتا خوابِ خدمتي 16 ساله ميبيند كه هشت سالِ دوماش ميشود تداومِ راهِ او در آستينِ مردی همسخن و همگامِ خودِ او. شايد هم خود اسفنديار خان، كسي چه ميداند.
من از روزهايِ اول فكر ميكردم كه سالِ سوم آخرين سالي است كه احمدي نژاد رييسِ دولتِ ايران است اما انگار او اعتماد به نفساش (شما هرچه دوست داريد بخوانيد) بيشتر از اين حرفهااست و البته مملكتِما هم بي رو پيكرتر از اين حرفها و بنابراين بر خلافِ نظرِ بسياری از دوستان كه معتقدند دولتِ او دولتي جهارساله است گمان ميكنم اين نظر آنقدرها هم قرين به واقعيت نباشد. فراموش نكنيم كه ملتِ ما تقريبا از حافظهیِ تاريخي تهي هستند و امورات را بيشتر در همين زمانِ حالِ ساده مييابند و ميبينند و خلاص. و البته گفتيم كه رييسِ عدالتمحوری هم غيرِ قابلِ پيشبيني. فرض كنيد در آستانهیِ انتخاباتِ دهم برگِ برندهیی مثلِ مذاكراتِ مستقيم با آمريكا بدونِ شرط بر سرِ مسالهیِ هستهيي و البته قضيهیِ تحريمها اتفاق بيافتد. يادمان كه نرفته اصولا برایِ دكتر محمود چيزي به نامِ تابويِ سياسي وجودِ خارجي ندارد. از سويِ ديگر از آنجايي كه نفسِ رفتارمنديِ سرانِ امريكايي بيشتر به رفتارمنديِ دولتِ نهم شباهت داشته تا دولتهايِ قبلي اين مساله چندان هم بعيد نيست. البته بديهي است كه اين يك نظرِ ساده از يك توسعه دهندهیِ روايت است نه يك سياستمدارِ قهار. پس شما اين را به عنوانِ يك نظرِ معمولي ميخوانيد و بس. شايد هم عوامانه و حتا ابلهانه.
شايد هم دولتِ دهم.... راستي كمكم عادت نكردهايم كه هرشب در آسمانِ سياستِ ايران اتفاقِ بحراناور يا خارقالعادهیی ببينيم؟ به نظرم حيف است كه به اين زودي به عادتِ جديدي مبتلا شويم.
يا علي!
No comments:
Post a Comment
با سلام و سپاس از محبتاِتان
لطفن در قسمت پايينِ محلِ نظرات بخشِ مربوط به نام و آدرس
Name / URL
را كليك كنيد تا بتوانيد نام و نشاني تان را هم بنويسيد
ضمنن با توجه به برخي مشكلاتِ پيشآمده، يادداشتِ شما پس از خوانش در وبلاگ قرار داده خواهد شد