من تا الان به كسي حسودیم نشده، يعنی راستاش آن قدر برایِ خوداَم پپسي باز ميكنم كه وقتِ حسادت و اينچيزها را نداشته باشم اما حقيقتاش را بخواهيد مدتی است به حالِ يك عدهیی غبطه ميخورم. مدتهااست در دنيایِ آيتی با كسانی روبهرو ميشويم كه از تخصص و مهارتاشان به صورتِ يك آدمِ دوره گرد استفاده ميكنند. يعنی شغلِ ثابت به مفهومِ مرسوم ندارند. آنها به هر شهری سفر ميكنند و هر شركت، سارمان يا نهادی كه به مشكلی در امورِ فنآوریِ خود برخورده باشند به آنها مراجعه ميكنند؛ مديرانِ فنآوریِ اطلاعات، برنامه نويسان، توسعه دهندهگان و مهندسانِ شبكه كه هرگز وابسته به هيچ شركت يا نهادی نيستند و پايبند هيچ شهر و دياری هم نيستند، هكرهایی (به مفهومِ متخصص نه دزد) كه تمامِ كولهبارشان دانشی در ذهن و اميد به انتشارِ اين دانش بدونِ محدوديت بدونِ هراس، بدون مانع برایِ همهیِ بشريت است و طرفداران جنبشهایِ نرمافزارِ آزاد، جوامعِ اپنسورس كه محدوديت بر نميتابند (و بگذريم كه عدهیِ قليلی واقعا چنيناند كه ميگويم ورنه همين جريانات هم بد و خوب دارد) اينها موجباتِ غبطهیِ من را فراهم ميآورند. مدتهااست دارم فكر ميكنم به جنبشی در متنهایِ بازِ تهآتری و ارايهیِ پلتفرمی برایِ امكانِ مشاركتِ جمعی در نگارشِ نمايش و داستان و اين روزها هم هوایِ كولیها به سراَم زده؛ تصوراَش را بكنيد يك كارگردانِ دورهگرد كه چون كوليان پايبيندِ جایی نيست و خانهآش را بر كولهپشتیاش حمل ميكند و همهیِ دارایياش در يك كيفِ لپتاپ حلاصه ميشود و به هرجایی كه ميرسد با همان جمع و تشكل نمايشي برپاي ميكند و روزیاش را خدا اينگونه ميرساند. كاش ميشد گاهي خودخواه نبود.
يا علی!
No comments:
Post a Comment
با سلام و سپاس از محبتاِتان
لطفن در قسمت پايينِ محلِ نظرات بخشِ مربوط به نام و آدرس
Name / URL
را كليك كنيد تا بتوانيد نام و نشاني تان را هم بنويسيد
ضمنن با توجه به برخي مشكلاتِ پيشآمده، يادداشتِ شما پس از خوانش در وبلاگ قرار داده خواهد شد