ديشب رسيدم مشهد و از امروز دوشنبه جشنوارهیِ منطقهیِ شمال و شمالِ شرقِ تهآترِ دانشگاهیِ كشور آغاز شده و يكی از كسانی كه داوری ميكنند اين نمايشها را من هستم به اتفاقِ افشينِ خورشيد باختریِ عزيز كه حضوراَش غنيمتی است و آفایِ اميری از دوستانِ مشهدی و حالا اينكه اصلا عنوانِ داوری چهقدر برایِ اين مقوله درست است كه نيست بماند اما به هرحال عباسِ اقسامی وظيفهیی تعيين كرده كه نميشود كاریش كرد. نكتهیِ جالب دسترسی من به ابنترنتِ وايرلس است كه در هتلِ محلِ اقامتام فراهم است. و الان هم دارم مستفيما از طريقِ اين امكان با لپتاپام كه تازه گرفتهام اين يادداشت را مينويسم. و البته در اين محفلِ انس از مصاحبتِ دكتر خاكی هم بهرهمند هستيم و به هرحال شبی خوش است و بدين قصهاش دراز بايد كرد. اميدوارم بتوانم چند عكس را هم بگذارم اينجا. شبهایِ سردی دارد و البته امروز كه روزِ متعادلی بود فردا را هم نميدانم اما برفها حداقل محيطِ بيرونیِ هتل را جذاب كرده است. بگذريم. غرض فقط اظهارِ زندهگی بود بعدِ اين همه مدت گرفتاری.
يا علی!
No comments:
Post a Comment
با سلام و سپاس از محبتاِتان
لطفن در قسمت پايينِ محلِ نظرات بخشِ مربوط به نام و آدرس
Name / URL
را كليك كنيد تا بتوانيد نام و نشاني تان را هم بنويسيد
ضمنن با توجه به برخي مشكلاتِ پيشآمده، يادداشتِ شما پس از خوانش در وبلاگ قرار داده خواهد شد