بالاخره نتونستم طاقت بيآرم و مجبور شدم برايِ سيسالهگيِ اميرِ كوهستانيِ عزيزاَم چيز بنويسم. خوداَت بگو امير! بايد برايات چي بنويسم وقتي خوداَت نگارشِ متجسدي! اي كاش اميرِ عزيزاَم رمان نويس بود. ايكاش حالا ميبايست دربارهیِ آخرين رماناش حرف ميزدم كه بيشك مستحقِ پوليتزر ميبود. ايكاش بايد الان دربارهیِ ادبيات حرف ميزديم و با خيالِ راحت هرچه دلِ تنگامان ميخواست حرف ميزديم و چيز مينوشتيم اما نه! حالا بايد به جايِ حرفهايِ دلتنگي از تنگنظريِ بعضِ آقايان حرف بزنيم. درست است امير تقريبا به چيزهايي كه خيليها سالها تلاشاشان را كردهاند و نرسيدهاند رسيده اما حرفام سرِ موفقيتِ امير نيست. امير موفق است اما برايِ بعضيها. برايِ من با توجه به امكاناتِ وجودي و دانشيِ امير هنوز آنقدر راه براياش مانده كه اگر بگويم ده سالِ آينده در قرقِ اميرِ كوهستاني خواهد بود اغراق نكردهام. اما..
واقعيت اين است كه تهآتر براي امير يكوقتهايي خيلي جدي بود و البته اين به مفهومِ جدي بودنِ تهآتر براي بعضِ آقايان نيست كه جز لاشهگي برايِ تهآترِ مملكت چيزي نياوردهاند. نمي دانم هنوز هم جدي هست يا نه. اگر اين را امير به من بگويد در ادامه خواهم نوشت كه چي و چرا اين حرف را زدم.
آه نه! قرار نبود چسناله بيآيم. تولدِ امير بود و بايد حرفهايِ خوشمزه بزنم. پس اميرِ عزيزم! نگران نباش اين سيسالهگي يك سالِ مزخرفي است چون نه جواني كه بگويند قرتيبازي ميتواني انجام بدهي و شيطنت بكني و الته دختر بازي و قسعليهذا و نه ميانسالي كه تو را آدم حساب كنند. ميماند يك سالِ بيضوي كه نه اين ور است نه آنور. پس سعي كن زود تماماش كني و به جاي فكر كردن بهاش به مطالعه هدراَش بده كه لااقل بعد چيزي براي حسرت خوردن داشته باشي كه بگويي كاش به جايِ مطالعه مينشستيم ورقبازي ميكرديم. خب معلوم است كه اگر الان بچسبي به ورق بازي ديگر نميتواني بعدها حرص بخوری و اين براي امكاناتِ طنز نويسيِ مملكتِ ما خب ضايعهيي عظيم است.
اما بعد امير نويسندهیی شيرازي است. اين شيرازي حكايتهايي دارد كه الان واقعا با شرايطِ سختِكاري كه دارم و تقريبا دوهزارتا كار رو دستام باد كرده و بسيار قولها كه عمل نكرده و سفارشها كه تحويل ندادهام و امير ميداند كه همهیِ اينها جزيي از مزيتهايِ شيرازي بودن است، باعث ميشود كه به سبكِ سريالهايِ طرازِ اولِ سيمايِ ايران اين امير را هم سريالي كنيم. البته امير كه سريالي هست. فراموش نكنيم او شيرازي است. اما منظورِ فعليِ من اين است كه يادداشتهايِ مربوط به امير را سريالي كنيم. عجالتن داشته باشيد اين يك را تا برسيم امير كوهستانيِ 2. البته سعي ميكنم از سنتِ حسنهیِ هاليوود پيروي نكنم كه دومي و سومي بدتر باشد. پس تا بعد.
يا علي!
No comments:
Post a Comment
با سلام و سپاس از محبتاِتان
لطفن در قسمت پايينِ محلِ نظرات بخشِ مربوط به نام و آدرس
Name / URL
را كليك كنيد تا بتوانيد نام و نشاني تان را هم بنويسيد
ضمنن با توجه به برخي مشكلاتِ پيشآمده، يادداشتِ شما پس از خوانش در وبلاگ قرار داده خواهد شد