2006/06/09

عدالت، ملت، جامعه‌یِ اسلامی

آقایِ احمدی‌نژاد در جایی از سخنانِ خود فرموده‌اند كه " در جامعه اسلامي بعضي خانواده‌ها و گروه‌ها نبايد از ساير مردم از امتياز بيشتري برخوردار باشند، هنگامي كه در اعطاي مجوزها دست آنان را قطع مي‌كنيم صدايشان از جاي ديگري بلند مي‌شود و برنامه‌هاي سازنده، عدالت محور و زيربنايي دولت را زير سووال مي‌برند." راست‌اش ما نه جزيي از خانواده‌هایِ‌ با امتيازهایِ ويژه هستيم، نه اساسا در اين مملكت به خصوصي سازی و امثالهم مبادرت ورزيده‌ايم كه حالا وقتی پشت‌امان خالی باشد بشويم مشكل‌ساز و بحران ساز برایِ دولتِ نهمِ عدالت‌پرور. به قولِ شيخِ ما ما در ميانه نيستيم پس وقتی از وضعيتِ فعلی حرف می زنيم به مفهومِ آن نيست كه دم‌مان جايي بند است و حالا كوتاه شده. راستي دقت كرده‌ايد لحنِ رييسِ جمهورِ اسلامی را كه ادبيات‌اش يادآور كدام دسته از قشرهایِ ناپديدشده‌یِ اين ملكِ مسلمان است؟ من البته بداَم نمی‌آيد همه یِ مردمِ دنيا مسلمان شوند ومومن و معتقد به نبوت و معاد. اصلا به آخرزمانی با چنين گستره و چشم‌اندازی معتقداَم اما معتقداَم كسي كه سردم‌دارِ عدالتِ جهانی است حداقل خانه‌یِ رييسِ جمهورِ سابق‌اش را كه همه‌یِ ما از دشمن و دوست می‌دانيم حداقل دزد و بي‌شرف نبوده، عقده‌یِ حقارت نداشته، مالِ كسي را نخورده، دروغ نگفته، ظالم نبوده، تازه به دوران رسيده و سوءاستفاده كننده از مقام و دين و قدرت نبوده، برای‌اش حكمِ تخليه آن هم در دوره‌یی كه خودش در سفر است صادر نمی‌كند. مومن اقلا لحنِ كلام‌اش منتسب به ايمان و صلح و لب‌خند است. راستي چند بار اشداء علی الكفار را به جاي اشداء علی الكلِ مردم استفاده كرده‌ايم و آب از آب تكان نخورده. حالا هم كه داريم اساس جمهوريت را نابود می‌كنيم كه فقها منصوبين هستند نه منتخبين. يك نفر به خاطرِ خدا صحيفه‌یِ نورِ امام را مرور كند. نسلِ تازه چه چيزي از ديانت و شرافت می‌بيند. بگذاريد از محمد علي ابطحي كمك بگيرم كه مثلا وقتي در روزِ عاشورا برنامه‌یِ كودك را قطع می‌كنيم اولين اتفاقي كه می‌افتد اين است كه روزِ عاشورا برایِ كودك روزِ ناراحت كننده‌یی به نظر می‌رسد. در همي ايام رحلتِ امام چندتا برنامه‌یِ تحليليِ درست در موردِ انديشه‌هایِ بنيان‌گذارِ انقلاب توليد شد. فكر می‌كنيد فقط با عزاداري می‌شود يادِ امام را زنده نگه داشت وقتي عده‌یی شمشير از رو بسته‌اند دارند انديشه‌هاش را نابود می‌كنند و بدتر قلب می‌كنند و آقايِ رييس جمهور هم صراحتا می‌گويد عده‌یی كه در تمامِ مدت با ما بوده‌اند در بحثِ عدالت ممكن است از ما جدا شوند. به همين لينك‌هایی كه داده‌ام در بخشِ چه خبر مراجعه كنيد. راستي برایِ شما جال نيست درست بعد از اختلال در سخن‌رانيِ رفسنجانی در قم اين سخنان ادا می‌شوند؟ نه آقا اين جمعه‌یِ خوبی اقلا برایِ من نيست چرا كه بوهایِ بدي می‌شنوم. چرا يك نفر نمی‌گويد با جوگيری نمی‌شود معادلاتِ سياسي اقتصادیِ جهان را تفسير و تحليل كرد. چرا يك نفر نمی‌گويد جامعه‌یِ اسلامی اگر فاقدِ پشت‌وانه‌یِ تيوريكِ مسلمِ امروز باشد يك شعار برایِ قلع و قمعِ مخالفان خواهد بود. چرا رييس جمهورِ اسلامیِ ايران هر حرفی را كه می‌زند به حسابِ ملت می‌گذارد و می گويد ملت نمی‌گذارد فلان يا بهمان. چرا يادمان رفته لحنِ امام را. مگر خود را پيروِ او نمی‌دانيم يا نكند در سر هوایِ عبور از خميني را می پروريم. شايد هم به تناسبِ فقه‌مان اصولِ زمانه ايجاب می كند كه تيوريسينِ ولايتِ فقيه را پشتِ سر بگداريم؟ فراموش كه نكرده ايم. ملت هفتاد ميليون آدم است. حتا كساني كه نمی‌توانسته‌اند راي بدهند. درست كه او خواه يا ناخواه رييس جمهورِ مااست اما اين به معنيِ ذوق‌زده‌گی نيست كه ايشان هر چيزي را به ملت منتسب كنند. و عده‌یی هم كه زيرِ فشارِ روانیِ ناشي از تعددِ جمعيت قوه‌یِ عقليه را به احساساتِ زودگذر سپرده‌اند، فرياد هلهله برآورند كه آري ما ملت هستيم يعني صدهزارنفر در استاديومِ فلان بشوند ملت. چرا كسي حرفي نمی‌زند. پس يارانِ خمينیِ بزرگ كجا هتند؟ يك كروبیِ تنها حرف‌هایی می‌زند. چرا هرچه حرف می‌شنويم صدایِ يك‌طفه و تك‌آواییِ سردم‌داران است؟ همين قضيه‌یِ تعرفه‌ها. چرا يك‌شبه چند شركتِ توليدِ گوشي ظاهر شدند؟ اصلا تعرفه‌یِ يك باره 60 درصدي يعني چه؟ من كه فروشنده‌یِ موبايل نيستم كه اعتراش‌ام برایِ تضرر باشد به قولِ آقايان. من خريدار و مصرف كننده هستم و حالا نمی‌توانم موبايلي را بخرم كه به‌اش نياز دارم. در حالي كه پول‌ام را با بدبختي فراهم كرده بودم. من ده ماهِ آينده آن موبايل را نمی‌خواهم همين حالا می‌خواستم. كارم را باهاش انجام می‌دادم. درست لحظه‌یی كه تصميم گرفتم بخرم شد به علاوه‌یِ هفتاد هزارتومان. شايد برایِ وزيرِ صنايع و كوفت و زهرمار اين عددي نيست. حضرات! همه‌چيز در نان و سبزي خوردن خلاصه نمی‌شود كه يعني ما باز طبقه‌یِ محروم‌ايم. اين‌ها ريااست وقتي وضعيتِ اقتصادي بحراني است و بدبختانه اميدي هم به شبهِ برنامه‌ها نيست و البته كسي هم به حرفِ كسي گوش نمی‌دهد. ما انديشه‌هاي مترقي می‌خواهيم در اقتصاد، در سياست. به خاطرِ خدا يكي حرفی بزند. بحرانِ هسته‌یی از مساله‌یی ديپلماتيك به جُك تبديل شده و اين خطرناك است. از آن جهت خطرناك كه هركسي هر كاري بكند، كسي واكنشي نشان نمی‌دهد. چون حساسيت‌ها از بين رفته در بينِ عموم، آينده‌نگري را فراموش كرده‌ايم و يك‌هو بلاهايي سرِ فرزندان‌امان آمد كه ما مسوول‌اش هستيم وندانم‌كاری‌هایِ آقايان. حضرات! عدالت، اخلاق، توسعه، فرهنگ، مهر، انديشه، نماز، عشق، زنده‌گی، اقتدار و... همه‌یِ اين‌ها اجزایِ يك كل هستند، با هم محقق می‌شوند. عدالت كه يك امرِ انتزاعي نيست كه بشود با آمپول تزريق كرد. اولين مرحله پاسخ‌گويي به سوآلات است به شرطي كه آقايان فكر نكنند ما با دشمن دست‌امان در يك كاسه است و چمدان دلار وارد می‌كنيم به اتاق‌هایِ كارمان. راستي فرهنگ كجایِ اين عدالت و مهرورزي و جامعه‌یِ اسلاميِ ابداعیِ آقايان قرار می‌گيرد؟ اخلاق كجا قرار می‌گيرد؟يا علی مدد!

No comments:

Post a Comment

با سلام و سپاس از محبت‌اِتان
لطفن در قسمت پايينِ محلِ نظرات بخشِ مربوط به نام و آدرس
Name / URL
را كليك كنيد تا بتوانيد نام و نشاني تان را هم بنويسيد
ضمنن با توجه به برخي مشكلاتِ پيش‌آمده، يادداشتِ شما پس از خوانش در وب‌لاگ قرار داده خواهد شد