2006/06/22

توصيه‌هایی برایِ توسعه‌دهنده‌گانِ ته‌آتر-۶

21- بعضی چيزها در ماهيتِ روايت هم‌چنان ثابت می‌مانند. مثلِ ماهيتِ انسان، فقط در ساحت‌هایِ گوناگون متجلی می‌شوند. تنوع از جمله‌یِ اين‌هااست، تعليق از جمله‌یِ اين‌هااست، كشمكش از جمله‌یِ اين‌هااست. تا به حال از خود پرسيده‌ايد ماجرایِ نمايشِ شما چيست؟ داستان از كجا آغاز می‌شود و در كدام مسير هدايت می‌شود؟ گارد نگيريد. معلوم است كه منظورِ من داستانِ يك خطی و سرراستِ قرنِ نوزدهمی نيست. اما بالاخره برایِ شما بايد همه‌چيز روشن باشد و پيدااست كه منظور از روشن وضوحِ داستانی است، نه وضوحِ معنایی. شخصيت را كه نمی‌توانيم از نمايش حذف كنيم. خب وقتي شخصيت وجود داشته باشد، هدفِ او هم بايد مشخص باشد. معلوم است كه برایِ رسيدن به هدف هميشه مانعی وجود دارد وگرنه درامی پديد نمی‌آيد. خب بديهي است كه مانع در نزدِ من همان معنا را نمی‌دهد كه در نزدِ سوفوكل يافت می‌شد. اما مانع وجود دارد. شخصيت برایِ عبور از مانع دست به عمل می‌زند و اين ماجرا می‌تراشد. گيرم اين ماجرا و عمل شبيهِ آن چيزی نيست كه در نزدِ نمايش نويسان قرنِ هجده بوده اما در طولِ تاريخ سبك‌ها، شيوه‌ها و شكل‌هایِ تازه نه با حذفِ بنيادهایِ درام نويسي كه از قضا در پیِ تاكيدهایِ متفاوت و ارايه‌یِ تعريف‌هایِ متفاوت در طولِ دوره‌هایِ متفاوتِ زنده‌گیِ انسان پديد آمده‌اند. پس شما هم تعريفی نو ارايه بدهيد. تعريفی كه بتواند يك تيوریِ مسجل و قابلِ تعميم به توسعه‌دهنده‌گانِ ديگر را ارايه كند. بايد بتوانيد از اين تيوری دفاع كنيد.22- ته‌آتر يعنی قرارداد. تماشاكن دستورِ زبانِ شما را با توجه به مثال‌هایِ روشن و نشانه‌هایِ قابلِ تشخيص دريافت می‌كند و بر اساسِ آن دستورِ زبان خود شروع به كشف در مثال‌ها و نشانه‌هایِ ديگرِ رفتاري و ديداری و شنيداری می‌كند. اين قرارداد، اين دستورِ زبان هرچه كه باشد، كهنه يانو، ابداعی يا تقليدی، تكراری يا خلاقه، به هرحال بايد بتواند مثلِ هر دستورِ زبانِ ديگر متن‌هایِ ديگری بر اساسِ ساختارش پديد آورد. شما با دستورِ زبانِ فارسي مقاله‌یی می‌نويسيد كه البته با يك مقاله‌یِ فارسیِ ديگر متفاوت است اما از يك فرمول در نگارش استفاده شده؛ دستورِ زبانِ فارسي. معلوم است كه در ارايه‌یِ مقاله یِ خود از گرارمرِ انگليسي استفاده نمی‌كنيد چرا كه مخاطبِ شما به اشتراكي برایِ درگِ حروفِ الفبايي و گرامرِ خاصِ آن زبان دست پيدا كرده و برایِ از دست ندادنِ مخاطب از دستورالعمل‌هایِ ناآشنا استفاده نمی‌كنيد.23- شخصيت‌ها در هر روايت استقلال و موجوديتِ فردیِ خود را دارا هستند. آن‌ها گوشت و پوست و استخوان دارند و روحي برایِ زنده‌گی كردن و انديشه‌یی برایِ تبيينِ مسيرِ زنده گیِ خود. آن‌ها محملی برایِ بروزِ عقايدِ شخصيِ نويسنده نيستند. حتا تشابهاتِ قومی و قبيله‌یی و طبقاتِ اجتماعی نمی‌تواند استقلالِ هر شخص را دچارِ خدشه كند. نويسنده حتا اگر بخواهد نمايشي بنويسد كه ايده‌یی خاص را متجلي كند، بايد برایِ بروزِ آن ايده گفتمان هایِ‌متفاوتی را كه در زنده‌گیِ متفاوت و نوعِ عقيده‌یِ متفاوتِ آدم‌هایِ نمايش تنيده است خلق كند و ما آن ايده را پس از برخوردِ آدم‌هایی با عقايدِ مستدل و مستند دريافت كنيم. نه اين‌كه انگار در جهانِ اين متن هرگز ايده‌یی غير از آن‌چه نويسنده گفته وجود ندارد و آدم‌ها همه مثلِ هم حرف می‌زنند. اجازه بدهيد شخصيت‌ها زنده‌گیِ خاصِ خودشان را بكنند. نترسيد، شما آن‌ها را خلق كرده‌ايد پس چيزی خارج از دست‌رسِ شما مرتكب نخواهند شد. فقط زور نگويد. فراموش نكنيد؛ ته‌آتر تنها جایی در اين سياره است كه ديكتاتوری را نه تنها بر نمی‌تابد كه برای‌اش تره هم خرد نمی‌كند. آدم‌ها با توجه به مناسبات و روابطِ خاصِ خودشان سخن می‌گويند. يك مثالِ خيلی ساده اين است كه می‌خواهيد يك شخصيتِ كودك يا يك عقب‌مانده‌یِ ذهنی خلق كنيد. آن‌ها به شيوه‌یِ خودشان حرف مي‌زنند، عاشق مي‌شوند و درد مي‌كشند. سعي نكنيد عشقِ نافرجامِ خيابانِ خود را به خوردِ اين طفلِ معصوم‌ها بدهيد كه فقط نوعِ لحن‌اشان را تغيير داده‌ايد و همان حرف‌هایی را می‌زنند كه شما پشتِ تلفن به دوستِ دخترتان گفته‌ايد. به ياد بی‌آوريد كه در يك مهمانی حضور داريد كه همه مثلِ عهم از يك موضوعِ واحد حرف می زنند و همه هم حرف‌هایِ هم را تاييد می‌كنند. چند بار از اين اتفاق حال‌تان بد شده. خب چه‌طور انتظار داريد تماشاكن از يك‌صداییِ شخصيت‌ها و ماجراهایِ باسمه‌ییِ و تاييدهايِ پي‌درپيِ نظراتِ شما، به توالت نياز پيدا نكند.از ما گفتن.يا علی!

No comments:

Post a Comment

با سلام و سپاس از محبت‌اِتان
لطفن در قسمت پايينِ محلِ نظرات بخشِ مربوط به نام و آدرس
Name / URL
را كليك كنيد تا بتوانيد نام و نشاني تان را هم بنويسيد
ضمنن با توجه به برخي مشكلاتِ پيش‌آمده، يادداشتِ شما پس از خوانش در وب‌لاگ قرار داده خواهد شد