2005/10/24

مولایِ شعر

نامِ تو نامِ باد
نامِ تو نامِ پرنده
نامِ تو نامِ سبز
نامِ تو آفتاب، نامِ تو آفتاب‌گردان، نامِ تو برگ، نامِ تو باران!
نامِ تو نامی شبيهِ آن لحظه كه چشمی كنارِ كوچه‌یِ روبه‌باغ خيس می‌شود
و از فرازِ سايه‌هایِ باغ، بویِ بهارنارنج و بابونه در گوشِ ثانيه‌ها می‌دود.
نامِ تو لحظه‌یی است كه من از رویِ سنگِ اين سوی، رودخانه را به دست‌هایِ پر از طراوت‌ات پل می‌زنم.
نامِ تو خوابِ قشنگی‌است كه پرده‌هایِ حرير و گلِ سرخ در دست‌هات ببوسی و چون از خواب بيدار می‌شوی در خالیِ دست‌ها و دل‌ات هردو بویِ ترانه و زمزم.
نامِ تو لحظه‌یی است كه انبانِ نان و نور در كوچه‌هایِ فقر و يتيمی راه می‌رود.
نامِ تو آن شبی است كه كاسه‌هایِ شير، لب‌ريزِ عاطفه بر لب‌هایِ كودكِ در ويرانه می‌خندد
و يك غروب از دست‌هایِ نااميدی ته‌مانده‌هایِ شير و آرزو در كوچه‌یی كه پر از غوغایِ كودكانه‌یِ تنهایی است كه انتظارِ معجزه را بر خاك می‌ريزد.
نامِ تو شكافتنِ ديواری است كه از لابه‌لایِ خشت‌هاش نور می‌رويد و خوابِ فريشته‌گانی كه آبرویِ تو را تبركِ چشم‌هاشان می‌رقصند.
نامِ تو آبرویِ جهان است
و بر پيشانیِ سپيده‌دمان طلوعِ چشم‌هایِ تو جاری‌است.
نامِ تو نزولِ ظهور، نزولِ باران، نزولِ بركت، نزولِ وحی، نامِ تو نزولِ فريشته است.
نامِ تو نامِ ديگرِ خدااست.
يا علی!

No comments:

Post a Comment

با سلام و سپاس از محبت‌اِتان
لطفن در قسمت پايينِ محلِ نظرات بخشِ مربوط به نام و آدرس
Name / URL
را كليك كنيد تا بتوانيد نام و نشاني تان را هم بنويسيد
ضمنن با توجه به برخي مشكلاتِ پيش‌آمده، يادداشتِ شما پس از خوانش در وب‌لاگ قرار داده خواهد شد