2008/03/08

بودن با بلاگر

مي‌خواستم برایِ حضورِ دوباره در بلاگر چيزی بنويسم. اصلا مي‌خواستم بعدِ مدت‌ها چيزی بنويسم اما خوب كه فكراَش را مي‌كنم، هيچ موضوعِ جذابي كه بشود با ديگران به اشتراك گذاشت پيدا نمي‌شود جز همين غرهایِ هرروزه‌یِ گراني و بي‌عدالتي و فلاكت و تهديد و دروغ و جهل و ريا و خرافه و هيچ. چه‌كار مي‌شود كرد وقتی مجبوری برایِ يك خانه‌یِ فكستني 45 ميليون بدهي در يالغوزآباد. 45 ميليون. همين‌جوری آن‌قدر قيمت‌ها رفته بالا كه برایِ ماها هم ديگر عددي نيست اين 45 و 65 و 85 ميليون تومان. راستی كسي ياداَش هست يك زماني واخدِ پولِ ما ريال بود.
بايد پايان‌نامه‌ام را بالاخره سروسامان بدهم بعدِ عمری پيری و معركه‌گيری اما آن‌قدر سراَم شلوغ است كه سه ترم عقب افتاده و نمي‌دانم بايد چه‌كار كنم. البته هم‌زمان دارم با مقاديری معتنابه قرض و وام و از اين حرف‌ها تلاش مي‌كنم يكي از همين خانه‌هايِ فكستني را صاحب شوم اگر خدا ياری كند كه اگر چنين كند شاكر خواهم بود و اگر نكند نيز و اگر غری زده مي‌شود از بابِ گندماني است كه دوستانِ عدالت‌محورِ بيدادگر راه انداخته‌اند و ببين چه شده كه كاری از دست‌مان بر نمي‌آيد جز نفرين و آه مثلِ پيرزن‌ها و كاش خداي‌مان آه‌مان را بگيرد يك‌روز بر سرِ اسبابِ بي‌عدالتيِ اين قوم. تا اضافه نكردم ناله‌هايِ ديگر را به خدا مي‌سپارم‌تان.يا علي!

No comments:

Post a Comment

با سلام و سپاس از محبت‌اِتان
لطفن در قسمت پايينِ محلِ نظرات بخشِ مربوط به نام و آدرس
Name / URL
را كليك كنيد تا بتوانيد نام و نشاني تان را هم بنويسيد
ضمنن با توجه به برخي مشكلاتِ پيش‌آمده، يادداشتِ شما پس از خوانش در وب‌لاگ قرار داده خواهد شد